آمدی و من را ما کردی

بسم الله الرحمن الرحیم

در شب میلاد حضرت مهدی (عج) من هم بالاخره "ما" شدم و دیشب عهدی را بستم برای رسیدن به تقرب الهی . راهی که برای رسیدنش باید با کسی جمع شوم باید عشق زمینی را تجربه و تمرین کنم تا عشق حقیقی و آسمانی را دریابم . 

سخن کوتاه "منتظرگراف" متاهل شد و بر خلاف همیشه که مینوشتم فلان اتفاق افتادو تو نیامدی می نویسم :

. . . "تو" آمدی و "من" را "ما" کردی .

آمدنت شادباد.

خواب دیدم که خدا عاشق چشمان تو شد

اشک ریزانِ دعـا، دسـت به دامـان تـو شـد

 

مـات و مبهوتِ از این خـــلقت زیبای عجـیب

آسمان را به تو بخشید و گُل افشان تو شد

 

روسری از سر تو رفت عقب، ماه گرفت

ماه پَرپَر شـد و پَژمرد و به قـربان تو شد

 

چه شد این چشم منِ مُلحدِ افسانه پرست

تار مـویـی ز تـو را دیـد و مسـلمـان تـــو شد

 

با دل سرکش بی عاطفه ی خسته ی من

تو چه کردی که دلم گوش به فرمان تو شد

 

آنقدَر از تو نوشتـم همـه جـا پیــش همه

قصّه ی شاعری ام یکسره دیوان تو شد

اگر انقلابی نیستید لااقل دیپلمات باشید

عزت ملی در سیاست خارجی دولت تدبیر و امید

سال 88 بود و بحثهای سیاسی داغ ! یادمه با یکی از کسایی که سابقه جنگ هم داشت و حدود بیست سال سفیر ایران توی کشورهای مختلف بود بر سر انتخابات و احمدی نژاد و موسوی هم صحبت شدم . اون زمان ها میزان اطلاعات من در مورد سیاست و به خصوص مناظره سیاسی کم بود(البته الان هم کم هست اما نسبت به اون زمان بیشتره) یعنی اطلاعات عموم جامعه اون روز نسبت به امروز خیلی کم بود با کسای زیادی بحث می کردم و همیشه توی بحث ها برابری وجود داشت و هیچوقت به شخصه خودم رو بازنده بحث نمیدونستم هیچوقت با سوالاتی که جوابشو نمیدونستم مواجه نمیشدم ! اما بحث با این شخص که سفیر بود و اطلاعات زیادی داشت یکم برام سخت شد. او در مورد انرژی هسته ای، هلوکاست و سیاست خارجی احمدی نژاد حرفها و سوالاتی مطرح کرد که منو خیلی به فکر فرو برد جوابی براشون نداشتم در ظاهر حرف حق بود و نمیشد جوابی بهشون داد!

اون شب یک موضوع مطرح شد که خیلی برام سنگین بود و اون اینکه احمدی نژاد عزت ملی رو به علت رعایت نکردن عرف دیپلماتیک در دیدارهایش با مقامات کشورهای خارجی زیر سوال برده و باعث خار و خفیف شدن مردم ایران شده چند نمونه هم ذکر کرد .

گذشت و گذشت تا اینکه حدودهای سال 90 بود که در مورد خاتمی و نوع برخورد کشورهای مستکبر با ایشون شنیدم خیلی عصبانی شدم که اونشب در کمال پورویی اون دوست عزیز از نداشتن اطلاعاتم سوء استفاده کرد و رفتارهای دوران اصلاحات رو کاملا در موضوع سیاست خارجی به دروغ تائید و از احمدی نژاد انتقاد کرد. حالا هم که دولت تدبیر و امید توی عزت ملی در سیاست خارجی گل کاشته چند تا عکس هست که فقط جهت اطلاع دوستان در ذیل این پست ارسال می کنم.

عکس اول

همه ماجرا چند ثانیه بیشتر نیست و به یک دقیقه هم نمی رسد. هاشمی رفسنجانی رئیس تشخیص مصلحت نظام وارد اتاق می شوند. همه حاضرین به احترام ایشان از صندلی های خود برخاسته اند به جز یک نفر (تارجا کرونبرگ) رئیس هیئت پارلمانی اروپا که از قضا در راس مجلس نیز نشسته است.

عکس دوم

همین خانم رفتارش رو در قبال وزیر امور خارجه جناب آقای ظریف هم تکرار میکند و عرف دیپلماتیک رو رعایت نکرده و از صندلیش بلند نمی شود !

عکس سوم

یکم زمان رو به عقب بببریم زمانی که همفکران آقای روحانی هشت سال کشور رو اداره کردند و ادعای ارتقای عزت ملی در سطح جهان رو دارند. دیدار خاتمی و شیراک در سال 1378 و عدم برگزاری مراسم استقبال از رئیس جمهور وقت ایران!. این در حالی است که مراسم استقبال  همراه با تشریفات رسمی از نکاتی غیرقابل اغماض در دیپلماسی و آداب کنسولی به حساب می آید.

عکس چهارم

رفتار غیر دیپلماتیک وزرای امور خارجه کشورهای غربی در زمان مذاکرات هسته ای

حال باید دید رئیس دولت یازدهم که سال‌ها قبل و در جریان مذاکرات هسته‌ای یکبار طعم رفتار و حرکات غیر دیپلماتیک مقامات غربی به ویژه وزیر وقت امور خارجه انگلیس را چشیده است، در دورانی که از بازگرداندن عزت به مردم ایران سخن می گوید چگونه در برابر رفتارهای بی ادبانه و گاهی خصمانه مقامات برخی کشورها واکنش می دهد.

راستی این نکته رو فراموش کردم بگم که اون بنده خدا سال 88 بهم گفت اگر توی عرصه دیپلماسی بی احترامی صورت بگیره و رفتار غیرعرف از طرف مقابل سر بزنه باید در همون لحظه و همانجا پاسخ دندانشکنی داده بشه ! البته مثالی نیاورد ولی من چندتا مثال دارم که با عکس توضیح خواهم داد.

عکس اول

«پیتر تیلر» سفیر سوئد در این ملاقات پا روی پا انداخت که این اقدام از سوی یک سفیر در دیدار با یک رئیس جمهور نادرست و خارج از آداب و تشریفات بین‏الملل به حساب می آید.

البته احمدی نژاد نیز در مقابل، خود نیز پا روی پا انداخت تا به این حرکت به دور از ادب طرف مقابل پاسخ دهد.

عکس دوم

کوفی عنان با ولایتی به رسم دیپلماتیک دست می دهد و عکاسان خبری هم از این دست دادن عکس می گیرند

کوفی عنان هنگام دست دادن با ولایتی، دست چپ خودش را در جیب خود کرده و علی اکبر ولایتی هم در پاسخ، بلافاصله دست چپش را در جیب می کند و لبخند می زند تا اقدام عنان، بی پاسخ نماند.

به قولی یکی از دوستان در شبکه ی اجتماعی پلاس:

اگر انقلابی نیستید لااقل دیپلمات باشید

در این رابطه بیتشر بخوانید

چهار توهین دیپلماتیک به مقامات ایرانی در ۵ ماه/ آیا دولت واکنش نشان می‌دهد؟

وقتی"زبان بدن"درعکسها سخن میگوید

آزادی بیان و احترام به شعور شهروندان در دولت تدبیر و امید

این نوشته ی وبلاگم رو بدون هیچ مقدمه ای با بیان چند صحبت از آقای روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران شروع میکنم صحبتهایی که قبل و بعد از انتخابات مطرح شده است

-          آزادی اندیشه حق مسلم ماست(+)

-          حکومت مردمی، از رسانه آزاد نمی‌هراسد(+)

-          تحقیر مردم قابل قبول نیست(+)

-          نقد دلسوزانه رسانه‌ها به نظام و دولت کمک می‌کند.(+)

-          روحانی: در این دولت انتقاد آزاد است.(+)

آقای روحانی رئیس جمهور منتخب مردم ایران که به واسطه تنها ۲۵۰ هزار رای بیشتر، رئیس جمهور قانونی همه ملت ایران شده است در حرفهایشان آزادی رسانه ها را مطرح و تحقیر مردم را قابل قبول نمیداند و پس از انتخابات اعلام می کند من رئیس جمهور همه مردم ایران هستم و تلاش می کند تا فضای چند قطبی اجتماعی در کشور را به نوعی پوشش دهد اما این تفکر ظاهری تنها چند هفته به طول نکشید و دقیقا از آغازین روزهای شروع دولت تدبیر و امید شاهد  آن هستیم که ایشان و تیم فکری این دولت فهیم ! بارها و بارها آزادی رسانه ها را محدود و به شعور مردم توهین کرده اند.

احترام به شعور شهروندان

فقط جهت نمونه به چند اظهار نظر توهین آمیز دکتر روحانی و مشاوران فخیم و ادیب در ذیل اشاره می کنم.

1-    آقای روحانی افرادی را که به وی رای نداده اند حامی افراط، تفریط، خشونت، خودرأیی، تک رأیی، عدم مشورت و عدم تدبیر معرفی می کند! «مردم در ۲۴ خرداد به افراط، تفریط، خشونت، خودرأیی، تک رأیی، عدم مشورت و عدم تدبیر رأی ندادند و به اعتدال، تدبیر و عقلانیت رأی دادند.»

حال سوال اینجاست که آقای روحانی در ۲۴ خرداد با چه کسانی رقابت کردند و مردم حق رای به کدام یک از افراد را داشتند؟ در میان شش نامزدی که تا روز پایان در صحنه باقی ماندند، حسن روحانی اندکی بیش از ۵۰ درصد آرا را کسب کرد و همه ۵ نامزد دیگر نیز رایی نزدیک به ۴۹ درصد را داشتند. یعنی ۴۹ درصد مردم ایران در ۲۴ خرداد به افراط، تفریط، خشونت، خودرأیی، تک رأیی، عدم مشورت و عدم تدبیر رای داده اند؟

2-   همچنین اکبر ترکان که از شروع به کار دولت اظهارنظرهای عجیبی از او منتشر شده است، در اظهارنظری جدید نیمی از مردم ایران را متهم به قانونگریزی کرده است. مشاور ارشد رئیس‌جمهور اظهار داشت: «شما فکر نکنید که یک نفر در مملکت وجود دارد که می‌گوید من قانون را قبول ندارم بلکه این یک جریان مشخص بود که می‌گفتند ما قانون را قبول نداریم. اکنون 5/49 درصد آرا را شامل می‌شوند. این 5/49 درصد آرا کسانی بودند که در مقابل جریانی که مقابل قانون ایستاد سکوت کردند. این 5/49 درصد سکوت کردند و نگفتند که تو بی‌جهت فکر کردی که می‌توانی قانون را قبول نداشته باشی».

 

3-   البته این پایان این توهین ها نبود و مشاور رئیس جمهور نیز در توهینی کم سابقه، تربیت مردم ایران را بسیار پایین می داند و می گوید: خیلی طبیعی است که من غریزی، احساسی و پوپولیستی تربیت بشوم. صدا و سیما هم که چقدر به این جریان کمک می کند، می رود از یک لبو فروش می پرسد نظر شما درباره برنامه هسته ای چیست؟، این خیلی اثر می گذارد. یا یک راننده تاکسی که از 5 صبح تا 12 شب باید در این خیابان ها بدود تا هزینه 3 بچه دانشجویش را درآورد، سر چهارراه از او می پرسند که نظر شما درباره برنامه هسته ای و مذاکرات ژنو چیست؟ او چه دانشی دارد که یک واکنش منطقی به این سوال بدهد.

همچنین محمود سریع القلم در سخنرانی دیگر هم به مردم ایران توهین و ایران را حسود خطاب کرده و اظهار کرده است: به نظر می‌رسد مخالفت با غرب در جامعه ما کمتر ریشه‌های فکری دارد بلکه بیشتر جنبه‌های روحی و روانی دارد. واکنش منفی ما نسبت به نظام بین‌الملل به علت ناتوانی و ضعف ماست. اگر توانا بودیم و ثروت به معنای کیفیت داشتیم و مانند برزیل، اندونزی و... در سطح بین‌الملل رقابت می‌کردیم این قدر در مقابل غرب احساس ضعف نمی‌کردیم و واکنش نشان نمی‌دادیم.

جناب آقای روحانی! لطفاً ترمز این قطار توهین‌ها را بکشید تا این‌قدر راحت به ملت توهین نشود.

اگر همین لبوفروش‌ها و راننده‌های تاکسی و مردم کوچه و بازار نبودند، شما الان با رأی چه کسی می‌خواستید بر مسند ریاست جمهوری تکیه بزنید؟!

شما که «پیام رأی مردم»، «پیام رأی مردم» از دهان مبارکتان نمی‌افتد، مرحمت فرموده به این مشاورِهای دانشمندتان بفهمانید که حق توهین به شعور مردم را ندارند

این جمهوری اسلامی را همان مردمی بر سر کار آوردند که به زعم مشاور شما هیچ دانشی ندارند.

اگر قرار بود مردم نظر ندهند، همان شاه بود و سلطنتش را می‌کرد؛ چه نیازی به انقلاب اسلامی بود؟! کسی هم مزاحم ملت نمی‌شد تا وقت‌شان را بگیرد و نظرشان را بپرسد و خاطر مشاوران فهیم و دانشمند شما را بیازارد!

 

آزادی بیان در دولت تدبیر و امید!

در باب آزادی بیان که دکتر حسن روحانی بارها و بارها به آن اشاره کرده است پرونده دولت در این چند ماه آغازین اصلا قابل قبول نیست. حسن روحانی در کارزار انتخاباتی بارها بر این مسئله تاکید کرد و گفت: "امنیت مردم منحصراً جلوگیری از ورود بیگانگان به کشور نیست. یکی از موارد امنیت، امنیت مال، حیثیت، جان و آزادی بیان ملت است." دولتی که ادعا می کند و حرف می زند و تفکرات خود و همراهان و همفکران خود را بر آزادی رسانه ها و عدم سانسور می داند نباید اقداماتی انجام دهد که حتی دولت قبل (که متهم به بستن فضای رسانه ای کشور بود) نیز از انجام آن خودداری می کرد.

 

1-   حسن روحانی که قرار بود 16 آذر به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه شهید بهشتی حضور یابد و گفته شده بود که  آماده است تا سخنان نمایندگان دانشجویان در تشکل‌ها و اتحادیه‌های دانشجویی را  بشنود. اما شبانه خبری به اتحادیه‌های دانشجویی رسید و آن این بود که گفتند سخنرانی نمایندگان تشکل‌های دانشجویی در حضور رئیس جمهور لغو شده است و فقط روحانی حرف می‌زنند.

 

2-    برخورد با ۳ رسانه منتقد دولت  تنها پس از ۶ ماه از روی کار آمدن دولت اعتدال نشان می دهد که این دولت سازگاری با منتقدین ندارد و شمشیر خود را برای مقابله با هرگونه ندای مخالفی از رو بسته است، هرچند در دولتی که با حمایت رسمی هاشمی رفسنجانی بر روی کار آمده است مشاهده این مسائل طبیعی است حتی اگر شعار آن اعتدال باشد و از انتقاد پذیری صحبت کند. البته پیش از این نیز انتصابات شبهه برانگیز در سطوح بالا و پایین دولت موجب نگرانی مردم شده بود. توقیف روزنامه «یالثارات» و ارجاع پرونده «وطن امروز» و «۹ دی» به مراجع قضایی نشان می دهد دولتی که به صورت گسترده از سوی رسانه های مجازی و نشریات مختلف فراوان حمایت می شود تحمل شنیدن اندک صدای مخالف را نیز ندارد و اینگونه نشان می دهد که شعار انتقاد پذیری دولت تنها شعار است. می توانیم اینگونه نیز تفسیر کنیم که تعریف دکتر روحانی از نقد منصفانه چیزی متفاوت با آن چیزی باشد که عموم مردم بخصوص رسانه ها با آن آشنایی دارد پس بهتر است که هرچه سریعتر دولت معتدل و صادق ما معنی صحیح نقد منصفانه را برای همگان اعلام نمایند تا بلکه ما به غلط بودن تعریف خود از نقد منصفانه پی ببریم. البته این به نفع دولت نیز می باشد زیرا همانگونه که مستحضرید دیروز دولت سومین کارت زرد خود را از مجلس دریافت نمود و ممکن است این مسئله موجب دریافت کارت زرد چهارم شود و این کارت های پی در پی کارنامه خوبی را برای دولت بر جا نخواهد گذاشت.

 

3-  یک خبر کوتاه از علی جنتی نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری‌ها، امسال برگزار نمی‌شود! این اولین باری است که نمایشگاه مطبوعات تعطیل می شود؛ نمایشگاهی که تنها سابقه تاخیر در برگزاری را در کارنامه خود (به دلیل جداسازی از نمایشگاه کتاب و تاخیر چند ماهه) داشت اکنون از سوی دولت تدبیر و امید تعطیل شد. جالب اینکه بزرگ حامی دولت یازدهم آقای هاشمی رفسنجانی اخیرا گفته است: آزادی رسانه‌ها در حد قانون اساسی هیچ صدمه‌ای به کشور نمی‌رساند و کسانی که از بیان حقایق می‌ترسند، از سانسور در رسانه‌های استفاده می‌کنند.

 

و در نهایت یکبار دیگر به آقای دکتر روحانی متذکر میشوم

یادتان نرود که اگر اکنون با اختلاف 0.7 درصدی رئیس‎جمهور شده اید در سایه شعار اعتدال بوده است و لاغیر پس اگر از مسیر اعتدال خارج و در مسیری قدم بردارید که سالهای نه چندان دور دوستان و همفکرانتان در دوران اصلاحات در آن قدم برداشتند مردم نیز مانند سال 84 و 88 به تفکری احمدی نژادی روی آورده و رای خواهند داد!

کاملا بی ربط :

یه روز میاد جمعه ای که غروبش دلنشینه . . .

                                                                         اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان . . .

چند یادآوری به آقای رئیس جمهور

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای روحانی یادآوری چندنکته و تذکر را لازم می دانم 

یادتان نرود که اگر اکنون با اختلاف 0.7 درصدی رئیس‎جمهور شده اید در سایه شعار اعتدال بوده است و لاغیر پس اگر از مسیر اعتدال خارج و در مسیری قدم بردارید که سالهای نه چندان دور دوستان و همفکرانتان در دوران اصلاحات در آن قدم برداشتند مردم نیز مانند سال 84 و 88 به تفکری احمدی نژادی روی آورده و رای خواهند داد!

پس بهتر است در کلام و عمل خود و مشاوران و معاونان و وزیران تجدید نظر کنید که اخیرا مجموعه صحبت ها و سیاست های دولت شما مارا نگران کرده که نکند اعتدال را فراموش و در جهت افراطیون قدم بردارید .

البته ناگفته نماند که از دیدگاه من از روز اول هم اعتدالی نه در سخن و نه در عمل شما وجود نداشت مخصوصا در حوزه سیاست فرهنگی اما من خوشبینانه به مجموعه دولت شما نگریسته ام که خدایی نکرده متهم به افراطی بودن و قضاوت زودهنگام نشوم.

کاملا بی ربط!

تو را در یاد میدارم....

"همه هنگام" نه چون نیما که میگوید "شباهنگام"

کاریکاتور منتظرگراف

سلام عید همگی دوستان و همراهان همیشگی مبارک 

روز عید هست گفتم یک مطلب طنزی ارسال و دل خوانندگان رو شاد کنم انشاءالله

آقای رحیم فروزش مدیر سایت بیرق تصویر بالا رو در شبکه اجتماعی اشتراک عکس اینستگرام منتشر و منظورشون از "بزرگوار گمنام" شخص بنده است . دیدم قشنگه گفتم منتشرش کنم البته نظر کسایی که من رو دیدند باید شنیدنی باشه هم برای من هم برای آقا رحیم که ببینیم بالاخره من شبیه به این اثر هنری !!! هستم یا نه :)

کاملا بی ربط:

نبودنت به جان برگ ها افتاده... پاییز بی تقصیر است!

ماهیت اعتدال در دولت روحانی مشخص شد

در مطلب قبلی وبلاگم با عنوان اعتدال روحانی یعنی "هاشمی" به بررسی این پرداختم که اعتدالی که جناب روحانی از اون صحبت به میان می آورد شخص هاشمیست . انتخاب این نوع چینش در کابینه روحانی نشان داد که رئیس جمهور هربار که از کلمه "اعتدال" استفاده کرده است منظور و مرجع این کلمه شخص هاشمی رفسنجانی است. وقتی دولت فراجناحی می شود دولت سازندگی و اصلاحات! حتما شخص معتدل هم می شود هاشمی رفنسجانی و دولت سازندگی اش!

این نظر مبنی بر اینکه شخص معتدل نظام از نظر آقای روحانی و اطرافیانش شخص هاشمی است واقعیتی پنهان بود که اطرافیان آقای روحانی از اقرار علنی آن همیشه فرار می کردند و اعتدال را استفاده از نیروهای متخصص کشور بدون در نظر گرفتن سابقه ی جناحی آنان معنی می کردند.

اما در روز جمعه در خلال مناظره شش نفره ای که با حضور محمد‌نبی حبیبی دبیر کل حزب موتلفه اسلامی، الیاس حضرتی مدیر مسئول روزنامه اعتماد، غلامعلی دهقان عضو حزب اعتدال و توسعه، محمد‌رضا خباز نماینده اصلاح‌طلب مجلس ششم و هشتم، عباس سلیمی نمین کارشناس مسائل سیاسی و مهدی فضائلی روزنامه‌نگار و کارشناس مسائل سیاسی و با موضوع بررسی «حزب گرایی» برگزار شد الیاس حضرتی مفهوم اعتدال دولت روحانی و شخص معتدل از نظر آقای رئیس جمهور و اطرافیانش را رونمایی کرد

الیاس حضرتی اظهار کرد: ما در کشور جناح چپ، راست و میانه‌رو داشتیم که هر کدام از اینها پس از مدتی دچار تغییرات شدند.  آقای هاشمی در جناح میانه‌رو بودند که این جناح اکنون با اضافه شدن افراد معتدل دیگر گروه‌های سیاسی با تقویت خود روی کار آمد.

آقای حضرتی خیال همه ی خیالپردازان دولت فراجناحی را راحت کرد و حرف دل خود و همفکرانش را زد و مبنا و شاکله دولت کنونی را "دولت میانه رو هاشمی" با اضافه شدن افراد معتدل دیگر گروه های سیاسی دانست.

یک تشکر به آقای حضرتی بدهکاریم که ضمن تائید پست قبلی وبلاگ من و نظر خیلی از همفکرانم ماهیت اعتدال رو در هفته های اول شکل گیری این دولت مشخص کردند.

کاملا بی ربط:

فاصله ی "حالِ منِ با تو"

                                      با

                                               "حالِ منِ بی تو" 

                                                                         از آسمان است تا زمین !

اعتدال روحانی یعنی "هاشمی"

حسن روحانی در مبارزات انتخاباتی خرداد ماه امسال، چند عبارت و مفهوم را برجسته کرد؛

کلید تدبیر و امید، اعتدال و دولت فراجناحی از این جمله هستند.

"دولت وحدت ملی معانی مختلفی دارد، اما من دولت فرا جناحی را می‌پسندم. چون در هر دو جناح آدم های خوب، لایق و شایسته و معتقد و مخلص وجود دارد و باید از همه افراد شایسته و هر کسی که انقلاب را قبول دارد استفاده کنیم. آدمهایی باشند که صاحب نظر باشند و متخصص باشند نه اینکه بله قربان گوی رئیس جمهور باشند"

این جمله‌ای است که حسن روحانی در جلسه میز انتخابات اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل در بهمن ماه سال گذشته وقتی دانشجویان از وی درباره دولت وحدت ملی پرسیدند پاسخ داد

روحانی همچنین در پاسخ به سوال خبرنگار پرس‌ تی‌وی در اولین نشست خبری رییس‌جمهوری منتخب ملت ایران مبنی بر این‌که آیا در کابینه خود دولت وحدت ملی تشکیل خواهید داد و از اصولگرایان استفاده می‌کنید؟ گفت: دولت آینده دولت فراجناحی خواهد بود و همه نیروهای شایسته معتدل اصلاح‌طلب و اصولگرا حضور خواهند داشت و محدودیتی وجود نخواهد داشت.

دولت فراجناحی عنوانی بود که حسن روحانی برای کابینه خود متصور بود و تلاش شد تا با شعار اعتدال این مسئله تئوری سازی نیز شود.

با اعلام نتایج انتخابات مشخص شد که مردم به شعار "اعتدال" حسن روحانی روی خوش نشان داده و از دو دهه افراط و تفریط در فضای سیاسی کشور خسته و در پی یک دولت فراجناحی با رعایت اصول اعتدال در همه ی زمینه ها هستند.

اما با انتخاب کابینه مشخص شد نه تنها کابینه روحانی فراجناحی نیست بلکه کابینه حسن روحانی کاملا جناحی است. بسیاری از اعضای کابینه لااقل یک دوره مسئولیت مستقیم در دولتهای اصلاحات و سازندگی داشته اند و برخی نیز به صورت افراطی وابستگی به این افراد دارند. تنها گزینه های به اصطلاح غیرجناحی با آقای روحانی، مصطفی پورمحمدی است که برای وزرات خانه نه چندان مطرح دادگستری معرفی شده و نیز عبدالرضا رحمانی فضلی که گزینه وزارت کشور است. و میتوان گفت به نوعی یک بازگشت به دهه ی 70 و ورود گزینه هایی از دولت سازندگی را شاهد هستیم که این را می توان "تولد دوباره سازندگی" ارزیابی نمود.

با اندکی تامل در کابینه پیشنهادی رئیس جمهور منتخب شاید بتوان گفت پیش بینی ها مبنی بر تشکیل خانه سالمندان یاران هاشمی در دولت روحانی در حال تحقق است و تیم پیشنهادی دولت تدبیر و امید را 80% وابستگان هاشمی و تعدادی هم وابستگان به جریان اصلاحات تشکیل می دهد:

انتخاب این نوع چینش در کابینه روحانی نشان داد که رئیس جمهور هربار که از کلمه "اعتدال" استفاده کرده است منظور و مرجع این کلمه شخص هاشمی رفسنجانی است.وقتی دولت فراجناحی می شود دولت سازندگی و اصلاحات! حتما شخص معتدل هم می شود هاشمی رفنسجانی و دولت سازندگی اش!

حال این سوال پیش می آید با توجه به وعده های رئیس جمهور منتخب آیا در میان افرادی که وابستگی حزبی به روحانی نداشتند افراد متخصص برای استفاده در کابینه وجود نداشته است؟!

آیا در دو دولت احمدی نژاد هیچ نیروی متخصصی جهت استفاده در کابینه روحانی وجود نداشت؟

آیا در سالهای اخیر و پس از پایان دولت سازندگی و اصلاحات هیچ نیروی متخصص و کارآمدی که قابلیت استفاده در کابینه داشته باشد در کشور ظهور و بروز نداشته است؟

آیا این همان پائیز برگریزی نیست که در مناظره حداد عادل و عارف به آن اشاره شد؟!!

سوال دیگری که پیش می آید چطور شد وعده های رئیس جمهور منتخب فراموش شد؟ ایشان در مناظرات انتخاباتی گفتند حاضرند از تجربیات تمام کاندیدها استفاده کنند و حتی بعضی از کاندیداها را در کابینه خود به کار بگیرند. درحالی که گمانه زنی ها از حضور عارف ، قالیباف ، رضایی ، حداد عادل در تیم دولت خبر می داد ولی درحال حاضر نامی از این اشخاص در افراد مورد نظر روحانی مشاهده نمی شود.

اسحاق جهانگیری (معاون اول) : در هر دو دوره ریاست‌جمهوری خاتمی وزیر صنایع و معادن .

 بیژن نامدار زنگنه (وزارت نفت) : وزیر نیرو در دولت هاشمی + دو دوره در دولت خاتمی وزیر نفت.

محمود حجتی (وزارت جهاد کشاورزی) : دوره اول ریاست جمهوری سید محمد خاتمی به عنوان وزیر راه و ترابری و دوره دوم ایشان به عنوان وزیر جهاد کشاورزی.

محمدجواد ظریف (وزارت امور خارجه) : ظریف در دوران محمد خاتمی مدتی معاون حقوقی و امور بین الملل وزارت خارجه بود. پس از آن به نمایندگی ایران در سازمان ملل منصوب شد.

عباس آخوندی (وزارت مسکن) : دولت دوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به عنوان وزیر مسکن و شهرسازی فعالیت کرده است.

علی جنتی (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) : در سال ۶۷ ریاست دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی را برعهده گرفت.

محمدعلی نجفی (وزارت آموزش و پرورش) : دولت هاشمی‌رفسنجانی وزیر آموزش و پرورش ایران بود + وی در دولت اول خاتمی، رئیس سازمان برنامه و بودجه بود + وزارت آموزش و پرورش در دولت هاشمی مسئولیت دیگر او بوده است.

محمدرضا نعمت‌زاده (وزارت صنعت و معدن) : محمدرضا نعمت‌زاده وزیر صنایع دولت هاشمی‌رفسنجانی بود.

علی ربیعی (وزارت کار، رفاه و امور اجتماعی) : مسؤول اجرایی دبیرخانه شورای امنیت ملی در دوره ریاست‌جمهوری سید‌محمد خاتمی + ربیعی از دوستان و معتمدان خاتمی است و مشاور اجتماعی خاتمی در دوره هشت ساله ریاست جمهوری وی بوده‌ است.

محمدباقر نوبخت (سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی): به‌عنوان معاون پژوهش‌های اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و دبیرکل حزب اعتدال و توسعه فعالیت می‌کند و از نزدیکان آیت‌الله‌هاشمی‌رفسنجانی محسوب می‌شود.

محمد فروزنده (دبیر شورای عالی امنیت ملی) : وزیر دفاع و پشتیبانی نیروی‌های مسلح در دولت دوم اکبر هاشمی رفسنجانی بود.

تیمور علی‌عسگری ( معاون پارلمانی) : حجت الاسلام تیمور علی عسگری مشاور پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و نماینده مجلس هفتم محسوب می شود که ارتباط بسیار نزدیکی نیز با شخص هاشمی رفسنجانی دارد.

کابینه فراجناحی ژست زیبایی است که این روزها برخی اطرفایان رئیس جمهور منتخب و نیز تعدادی از نمایندگان نزدیک به رئیس جمهور مدام از آن سخن می گویند.

خوندن این مطلب هم پیشنهاد می شود 

ببخشید آقای دکتر روحانی چندتا سوال داشتم!؟

کاملا بی ربط:

خدایا ..

 

        مرا در آغوش خود بگیر

 

                             دلم آرامشِ خدایــــــی می خواهد ...

 

                                                        و ندا آمد سجده نزدیکترین حالت بنده به خداست

                                                                                               خدا بنده رو در آغوش میگیرد

جمله ای جعلی که به امام نسبت داده شده است

تصویر زیر حتما برای شما هم ایمیل شده است و یا در شبکه های اجتماعی با آن برخورد کرده اید

تصویری از یک تکه روزنامه قدیمی که با ذکر منبع شما را مطمئن میسازد که سخنی که آنجا نوشته درست و مستند است .

  

"سپاه باید پشت مردم باشد . اصل مردمند . ارتش هم باید پشت مردم باشد .  ارتش و سپاه باید بگویند : جانم فدای مردم . اگر بگوید جانم فدای رهبر انحراف است . اصل مردمند . رهبر هم جانش فدای مردم است . ما همه برای مردمیم . سپاه باید از حقوق مردم دفاع کند . پشتیبان مردم باشد . اگر بگوید جانم فدای رهبر که این می‌شود همان زمان شاه . پس مردم برای چی انقلاب کردند ؟ " ( امام خمینی، صحیفه نور، جلد سوم پاراگراف ۱۳۲ )

در ابتدا باید عرض کنم این عکس مربوط به «نشریه سیاسی اجتماعی فرهنگی راه نو» متعلق به انجمن اسلامی دانشگاه شریف بوده است که تحت عنوان "بدون شرحیات" چاپ شده است.

    اولین نکته: روش آدرس دادن کاملاً صوری و برای رد گم کردن است : صحیفه نور جلد سوم پاراگراف 132 !!!

    معمولاً برای آدرس دادن از یک کتاب چند جلدی ، پس از ذکر شماره جلد به صفحه مورد نظر اشاره می شود . اینجا بدون ارائه شماره صفحه به شماره پاراگراف اشاره شده که بسیار بعید است کسی با مراجعه به صحیفه اقدام به شمارش 132 پاراگراف بکند !

   دومین نکته :

   جلد سوم صحیفه نور شامل فرمایشات حضرت امام خمینی (ره ) از تاریخ 16 مهرماه سال 1352 لغایت 21 مهرماه سال 1357 می باشد .

   جالب است بدانید این تاریخ نه تنها پیش از تاسیس سپاه پاسداران است ، بلکه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در 22بهمن ماه 1357 می باشد !(9 اسفند 57 هسته اولیه سپاه با فرمان امام (ره) به آقای حسن لاهوتی زیر نظر دولت موقت تشکیل و در دوم اردیبهشت ماه 1358 سپاه پاسداران به صورت مستقل و تحت نظر رهبر کبیر انقلاب ، رسماً اعلام موجودیت کرد )

   سومین و آخرین نکته:

   آخرین نکته مربوط به انتقاد امام خامنه ای از شعار "جانم فدای رهبر " در جمع ارتشیان است . رهبری در این دیدار می فرمایند :

   «ارتشى که نه در خدمت قدرت‌طلبى‌هاى شخصى است، نه براى شخص می‌میرد. این را من باید تأکید کنم؛ نه خدا راضى است، نه احکام اسلام اجازه می‌دهد که ما بگوییم ارتش ما، یا نیروهاى مسلح ما، یا عناصر ما، براى خاطر فلان آدم بمیرند؛ نه. بله، براى خاطر اسلام همه بمیرند؛ فلان آدم هم براى خاطر اسلام بمیرد. براى برافراشته نگهداشتن پرچم استقلال کشور که کشور اسلامى است. همه آماده باشند براى مردن در این راه؛ که این مردن اسمش شهادت است»

بیانات در جمع فرماندهان نیروى زمینى ارتش91/02/03

 پس از این بیانات، شعار «الله اکبر جانم فدای رهبر» نیروهای نظامی به «الله اکبر پاینده رهبر» تغییر یافت.

البته این تنها تذکر رهبری نسبت به  این گونه جملات درباره ایشان نیست و حضرت آقا بارها و بارها تذکراتی را در بین صحبتهای خود مطرح کرده اند. با کلیک بر روی تصویر زیر میتوانید واکنش های رهبر انقلاب نسبت به اظهار نظرهای غلو آمیز درباره ی ایشان را بخوانید

   البته پاسخ به این شبهه زمان زیادیست که در فضای رسانه ای کشور پاسخ داده شده است اما چون بازنشر عکس مربوطه را توسط کاربران در شبکه های اجتماعی دیدم لازم دونستم که با جمع آوری مطالب از سایت ها و وبلاگ های مختلف دوباره به آن بپردازم.

    کاملا بی ربط:

          این روزها جسمم را روزه و روحم را دلتنگی ضعیف کرده

                       و چقدر تلخ است که روحی و جسمی بهم ریخته باشی

                                    و آنکه باید باشد و ترمیم کند روح و جسمت را نباشد

اگر هاشمی رد صلاحیت نشده بود

این روزها کم نمیشنویم و کم نمیخوانیم که میگویند:

-اگر اقای هاشمی رد صلاحیت نشده بود مشارکت به بالای 95 درصد میرسید!

-با آمدن هاشمی موجی از خوشحالی در بین مردم به راه افتاد...

-با رد صلاحیتش مشارکت کم شد و مردم از نظام نا امید شدند و این حرفها...

اطرافیان آقای هاشمی ، اطرافیان لندن نشین و لس آنجلس نشین همنوا این را میگویند

همه اینها را میگویند تا بگویند هاشمی در بین مردم ایران محبوب است!

داخل پرانتز این رو هم بگم که حتی استدلال شخصی خودم هم این است که برنده مخفی انتخابات امسال شخص هاشمی بود که عکسش در کنار روحانی 18 میلیون رای آورد! اگر هاشمی هم رد صلاحیت نمیشد رایی به مراتب بالاتر از روحانی کسب می کرد اما من به اطرافیان آقای هاشمی ، اطرافیان لندن نشین و لس آنجلس نشین میگویم به استدلال حامیان هاشمی (ازجنس مردم ) توجه کنید:

به هاشمی رای می دهیم

 *چون بازار دست اوست...

*چون تاریخ نشان داده هر که با هاشمی درگیر شود با سرمایه داران درگیر شده است...

*چون هاشمی تا خرخره خورده چون شمکش سیر است میتواند وضع را درست کند و دیگر فکر اختلاس و دزدی نیست ...

آقای هاشمی مردم اگر میخواستند شما بیایید به خاطر شخص شما نبود...

به خاطر دستتان بود که روی گلوی مردم بود و فشار می دادید ...

 مردم نمیخواستند آنها را خفه کنید...

    پس آقای هاشمی زیاد خوشحال نباشید و جلسه و دیدار و نقشه نکشید دلیل محبوبیتتان را مرور کنید باشد که . . .

    کاملا بی ربط :

خدایا شکمم خالی شد! اما هنوز دل پر است از غیر تو! نکند نسخۀ رمضانت هم جواب ندهد مرا؟!

چه شد که احمدی نژاد این شد ؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

چه شد که احمدی نژاد این شد ؟!

این روزها و به خصوص ماه های اخیر تحلیل ها و صحبت ها در مورد اینکه چرا احمدی نژاد 91 نسبت به احمدی نژاد 84 اینقدر چهره متفاوتی دارد نقل تمام سایت ها و خبرگزاری ها و تحلیلگران سیاسیت!

در اینکه محمود احمدی نژاد پرحاشیه ترین سیاست مدار تاریخ انقلاب ایران تغییر چهره ای باورنکردنی را داشته شکی نیست اما آنچه باعث شد دست به کیبورد برده و شروع به نوشتم کنم این موضوع است که:

 چه شد احمدی نژاد 84 شد احمدی نژاد 91؟! یا بهتر بگم که آیا فقط در این تغییر رویه و چهره ، شخص رئیس جمهور مقصر است یا عوامل بیرونی نیز در این امر دخالت داشتند ؟

قطعا جواب سوال بالا منفی خواهد بود چون شرایط سیاسی و رسانه ای احمدی نژاد شریط متفاوتی نسبت به قبل بوده است مخصوصا از سال 1384 به بعد!

(عکس بالا یک نمونه ای از این فرازو فرودهای رسانه ای و مردمی کشور ماست متاسفانه)

احمدی نژاد در شرایطی وارد عرصه ریاست جمهوری شد که قبل از رای آوردنش مورد هجمه رسانه ای قرار گرفت !

از طرفی به علت نوع ادبیاتی که بسیار متفاوت نسبت به سایر سیاسیون بود از روز اول مورد توجه مردم قرار گرفت و پیامکها و لطیفه هایی با موضوع احمدی نژاد پشت سر هم برای شخص رئیس جمهور منتخب بین مردم رد و بدل شد! در مقابل این اقدام طرفداران وی شروع به اسطوره سازی از وی کردند و میتوان گفت اولین اشتباه و بزرگترین اشتباه توسط خود ما صورت گرفت که فضای دو قطبی تخریب و اسطوره سازی به موازات هم در جامعه شکل دادیم . جماعتی که احمدی نژاد را نمیپسندیدند شروع به تخریب بدون در نظرگرفتن نقاط مثبت مدیریت وی و طرفداران نیز در مقابل این هجمه ها بدون در نظر گرفتن نقاط منفی شروع به اسطوره سازی کردند !

از طرفی دیگر روزنامه ها و سایت ها و وبلاگها به علت فضایی که به وجود آمده بود شروع به انتقادهای تخریب گونه از احمدی نژاد کردند که در اوایل می توان گفت که به ناحق این هجمه صورت پذیرفت . روزنامه ها و رسانه هایی که در دوران سازندگی و اصلاحات اینقدر آزاد نبودند که مستقیما رئیس جمهور را خطاب قرار داده و انتقاد و تخریب کنند از این روزنه استفاده و بی محابا به احمدی نژاد تاختند !

از لحاظ روانی احمدی نژاد در چندسال اول به این نتیجه رسید که هر انتقادی برابر با تخریب و غیرواقع است! چرا که در چند سال اول درصد بالایی از هجمه ها به احمدی نژاد یکطرفه و تند بود در مقابل نیز رسانه های حامی وی تمام قد در مقابل تمام هجمه ها ایستادند. این بزرگترین جفایی بود که رسانه با احمدی نژاد کرد ! احمدی نژاد از یک مدتی به یعد تمام انتقادات را به یک چشم دید . او دیگر حاضر به شنیدن انتقادات دلسوزان خود هم نبود و نیست چون رسانه به او یاد داد که تمام انتقادات برای تخریب وی است ! از سال 1388 به بعد احمدی نژاد تغییر کرد چون خود را حق میدید و تمام رسانه های منتقد را در یک جبهه و با یک نیت ! نتیجه این فضای رسانه ای در را این روزها خوب میبینیم . احمدی نژاد دلسوزانه ترین انتقادات را هم ندیده میگیرد و هرچقدر هم این انتقادات به حق باشد آنرا سناریوی دشمن و بیانیه سیاسی میداند. این فرقی نمیکند انتقاد سازنده باشد یا مخرب ! سناریو باشد یا حرف حق چون! احمدی نژاد با یک چشم به این انتقادات می نگرد.

اما شرایط سیاسی !

در شرایط سیاسی پروژه بنی صدر سازی احمدی نژاد از چند سال پیش توسط گروهی از سیاسیون کشور کلید خورد پروژه ای که با انحرافی خواندن احمدی نژاد توسط هاشمی شروع و آخرین اقدامش شد مستند پایان نامبارک! که صدا و سیما به آن پرداخت

در مورد شرایط سیاسی به علت اینکه اطلاعات دقیقی ندارم و هنوز به تحلیل جامعی نرسیدم حرف و نکته ای اضافه نمیکنم ! که انشاءالله در آینده اگر به این موضوع به صورت جامع در ذهنم به نتیجه رسیدم خواهم نوشت!

احمدی نژاد تغییر کرد در یک پروسه هشت ساله این مقاله در پی تطهیر احمدی نژاد نبود بلکه نکاتی بود از اشتباهات تک تک ما در شرایط فعلی جامعه. احمدی نژاد زمینه تغییر را داشت که تغییر کرد وگرنه تغییری نمی کرد اما ما ، رسانه و سیاسیون همه دست به دست هم دادیم با طرفداری های بیجا ، با تخریب های ناحق به این تغییر سرعت دادیم.