احمد شریعت کیست ؟
وبلاگ ندایی از درون وبلاگی از زمره وبلاگ های حامی احمدی نژاد بود که آرام آرام افراطی گریش در حمایت های بی چون چرا از احمدی نژاد کار را به جایی رساند که در نهایت آخرین مطلب این وبلاگ انتقاد از مقام معظم رهبری شد!(1)
وبلاگی که هر بار اسم ولایت را می آورد. از کلمه "امام" استفاده می کرد و اصرار داشت که همه باید بگوئیم "امام خامنه ای" نه چیز دیگر.
احمد شریعت نویسنده این وبلاگ توصیه های دوستان ولایی را نادیده گرفت. او در احمدی نژاد ذوب شد اما همیشه از رهبری حرف می زد و دلیل حمایتش از احمدی نژاد را حمایت های "امام خامنه ای" از رئیس جمهور می دانست. دایره حمایت های او از احمدی نژاد به انتقاد از آیت الله مصباح نیز رسید .
تفکرات انحرافی این شخص در نوشته هایی که در وبلاگ قبلیش بود و هم اکنون احتمالا مطالب آن حذف شده است (البته من همه ی نوشته های او را در بایگانی خود دارم )آن قدر زیاد که میتوانم به چند مورد آن گذرا اشاره کنم:
او در مورد بحث تحولات سوریه، اصولگرایان را محکوم کرده و اعتقاد دارد که طرفداری های برخی در نظام باعث این اوضاع در آنجا شده است . وی در این مورد مینویسد:
"اگر می خواهید بدانید که عواقب این سخنان و یکی کردن ایران و سوریه چیست، کافیست تا نگاهی به وضعیت یمن و سوریه بکنید. در هر دو کشور، ابتدا مخالفت های مردمی علیه نظام حاکم آغاز شد و گسترش یافت. از نظام سوریه ایران حمایت می کرد و از نظام یمن آل سعود. پس از مدتی کار به درگیری های نظامی هم رسید. در یمن، عربستان توانست اوضاع را مدیریت کند و یک دست نشانده را جانشین یک دست نشانده دیگر کند و در سوریه درگیری های نظامی به سرعت بالا گرفت. در هر دو کشور هم رسانه های داخلی و خارجی ضد نظام حاکم فعالیت می کردند. اکنون می توان قضاوت کرد که یکی از دلایل اوضاع فعلی سوریه و شدت آن، حمایت ها و اظهارات بدون فکر برخی افراد نامسئول در سیاست خارجی بوده است. واقعیت اینست که در حال حاضر نظام در سوریه، شخص بشار اسد تعریف می شود و حمایت از یک شخص تا به کجا می تواند ادامه یابد؟! عربستان پس از سوختن مهره ای به نام علی عبدالله صالح، باز هم اصرار به نگه داشتن او کرد؟! خیر! آنها صالح را فدای نظام کردند اما در مقابل در سوریه، نظام و محور فدای یک شخص به نام بشار اسد شد."
و در جای دیگر به طور رسمی شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی را تحریم و آنرا حرام میداند چرا که نمایندگان دولت در آن رد صلاحیت شده اند:
"من شخصا رای دادن به کسانی که صراحتا و یا از روی جهل به رهبری اعلام جنگ میکنند و برایش خط و نشان میکشند تا دیگر جرات نکند «انحرافِ مخالفانِ آن ها را رد کند حرام میدانم... . معیار های هر فرد برای خودش... ."
و در مطلبی دیگر مبانی فکری آیت الله مصباح را زیر سوال میبرد
"آیت الله مصباح همیشه روی عمل به تکلیف تاکید می کنند، از نظر ایشان حتی عدم وجود یک سند متقن و صرف احتمال یک در میلیون هم برای مبارزه با انحرافی که خودشان «احساس»میکنند کافی است. از نظر ایشان شریعتی که تز "اسلام منهای آخوند"را بیان می کند می تواند مانند احمدی نژادی که "روحانیت و حوزه را سنگربان و پرچمدار حکومت الهی"میداند یکی باشند و حتی احمدی نژاد ضد روحانیت تر باشد، و برای اثبات آن هم صرف "احساس"کافی است. کافیست که هر کسی مطالبی را بیان کند که ایشان نپسندند، اگر آن فرد تریبون و یا مسئولیت رسمی داشته باشد، از نظر ایشان پتانسیل تبدیل به بزرگترین خطر برای اسلام و دین را دارد در حالیکه امام خمینی در مورد قضیه فلسطین فرمودند بزرگترین خطر برای اسلام)! شاید اسم این را حساسیت بیش از حد دانست، اما بسیار جالب است که آیت الله مصباح هیچ گاه علیه هاشمی که اندیشه های مشخص انحرافی دارد موضع گیری مشخصی نکردند و اتفاقا به صراحت می گویند که با هاشمی «رفاقت» دارند و فقط از جهت فکری، «اختلافاتی» با ایشان دارند لینک همانطور که ذکر شد، یکی از مبانی قضاوت آیت الله مصباح هم مسموعات هستند که اگر طرف اصلاح طلب و زبان اعتراض داشته باشد، حتی شریعتمداری نیز می تواند از ایشان انتقاد کند ولی اگر طرف حامیان دولت باشند، همه در برابر سخنان ایشان ساکت که میشوند هیچ، سخنان ایشان را منتشر هم میکنند! و منتشر هم می کنند هیچ، برایش تحلیل هم میگذارند!"
او همچنین در مطلبی با عنوان منطق آمریکایی حسین شریعتمداری و آیت الله مصباح را مورد انتقاد قرار میدهد:
شریعتمداری و تئوری احتمالات!
(حسین شریعتمداری و آمریکا) مواضع سیاسی بسیار مختلفی دارند٬ اما هر دو یک سیستم فکری دارند که فقط دادههای ورودی به آنها با هم متفاوت است. البته باید به آمریکاییها در برابر شریعتمداری درود فرستاد. آمریکاییها چنین منطقی را برای دشمنان خارجی قسم خورده خود بکار میبرند و باید هم بکار ببرند، اما آقای شریعتمداری در مورد برادران دینی خودش که بر اساس اسلام نسبت به آنها خوشبینی توصیه شده این منطق را بکار میبرد. صد رحمت به آمریکاییها.
آیت الله مصباح و نفوذ این تفکرات بر مواضع ایشان
آیتالله مصباح به راحتی آب خوردن به افراد حقیقی {منظور اسفندیار رحیممشایی} اتهامهای حقوقی میزنند؟ حالا گور بابای اتهامهای حقوقی! چگونه یک نفر (هر انسانی) به خودش اجازه میدهد که بر اساس احتمال ضعیف، به راحتی درباره دیگران اظهار نظر کند؟ بدتر از آن در اسلام چگونه میتوان بر اساس احتمال (چه ضعیف و چه قوی) درباره کسی به قضاوت نشست؟ اتفاقا در اسلام اصل بر برائت است... اما متاسفانه امروز برخی بزرگان معتقدند بر اساس احتمال و احساسات شخصی آنها میتوان به کسانی نسبتهایی مانند باب جدید وارد کرد.
جای تاسف است که اشخاص بزرگی مانند آیتالله مصباح، با منطقی با هم کیشان خود برخورد کنند که غربیها با همان منطق، حقانیت ما را مورد خدشه قرار میدهند. ایشان با منطق احتمال ضعیف سخنانی میگویند و خیلیها هم در تایید سخنان ایشان، گریبان پاره میکنند."
این تنها گوشه ای از تفکرات انحرافی این فرد حامی احمدی نژاد بود که نه حوصله اش را دارم که بازگو کنم نه در حوصله این مطلب میگنجد.
پیش بینی همه ی حق بینان این بود که آخر و عاقبت احمد شریعت چیزی جز این نخواهد بود.
او فیلتر شد اما دست از مبانی فکری انحرافی خود بر نداشت او را زندانی کردند اما فایده ای نداشت و با وثیقه آزاد شد. امروز هم که وبلاگش را دیدم و انتقادش از رهبری (نه امام خامنه ای ) زیاد شوکه نشدم او رهبری را به خاطر احمدی نژاد دوست داشت نه احمدی نژاد را به خاطر رهبری .(مبانی فکری تمام طرفداران مشایی این است که ولایت را در چارچوب احمدی نژاد و مشایی قبول دارند و نه بیشتر و پیش بینی من به شخصه این است که اکثر این افراد هم مانند احمد شریعت به موقعش که برسد از رهبری هم عبور خواهند کرد.) او امام خامنه ای می گفت چون احمدی نژاد مورد تائید ایشان بود حالا که امام خامنه ای به حق انتقاد میکند "امام" میشود رهبری و احمدی نژاد مهم تر است و باید از ولایت عبور کرد برای رسیدن به احمدی نژاد.
جالب اینجاست که انتقاد وی از رهبری این است که سخنان دیروز رهبری مورد توجه سایت های مخالف قرار گرفته است در حالی که وبلاگ ندایی از درون همیشه مورد توجه سایت های مخالفی همچون دیگربان بوده است
بهترین حرف و کاملترین حرف و نکته رو یکی از افراد در نظرات این وبلاگ نوشت که خلاصه همه ی حرفهای من است!
آقای شریعت!
فتنه میدونین یعنی چی؟ فتنه یعنی یکی مثل احمد آقای شریعت تا زمانیکه حضرت آقا از دولت و احمدی نژاد به حق پشتیبانی میکنن، امام خامنه ای از تو دهنش نمی افته ولی به محض اینکه همین حضرت آقا بازهم به حق یه انتقاد صریح و جدی از حاج محمود میکنه، دیگه نتنها امام نیست بلکه میره تو زمره رجال سیاسی ای که باید "مراقب" بازتاب حرفاش تو سایتهای اپوزیسیون باشه. پس معلوم شد شماها از همون اول هم مأموم حاج محمود بودین نه سید علی. قلبم عمیقاً درد میگیره و میسوزه برای احمدی نژاد بخاطر چنین طرفداری هایی. واقعاً که
"إنٌ امرنا صعب مستصعب لا یحتمله إلاّ ثلاثة ملک مقرّب أو نبیّ مرسل أو عبد امتحن الله قلبه للإیمان".
خدایا عاقبت امر ما را ختم به خیر بفرما.
- ۹۱/۱۱/۲۹